نوشتاری از تارنمای ایندیپندنت فارسی


رای دهید

اعتراضات و تجمعات گسترده‌ای علیه رژیم ملایان

نقش سپاه و بسیج در سرکوب مردم همراه با « کتاب دستورهای عملیاتی سرکوب»

بازوی سرکوب داخلی


* یکی از راه‌های حفظ نظام، کنترل و سرکوب مخالفان داخلی بود، برای همین نقش سپاه پاسداران در سرکوب اعتراضات مردمی از ابتدای انقلاب تا امروز سال به سال پررنگ‌تر میشود. بویژه پس از انتصاب محمدعلی جعفری (زادهٔ ۱۳۳۶) به فرماندهی کل سپاه در سال ۱۳۸۶. او با نوآرایی‌های تشکیلاتی در سپاه، سازمان‌ها سازمان بسیج مستضعفین و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ۳۱ سپاه استانی را برای کنترل اعتراضات مردمی تشکیل داد تا به این وسیله به وظیفه قانونی‌اش یعنی «حافظت از جمهوری اسلامی» جامه عمل بپوشاند . از سال ۱۳۹۸ سرلشکر پاسدار حسین سلامی (زادهٔ ۱۳۳۹) به‌ عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی آ.خامنه ای انتخاب شده میباشد.
در سال‌های اخیر به‌ویژه از سال۹۶ اعتراضات و تجمعات گسترده‌ای علیه رژیم ملایان در تمامی شهرهای کوچک و بزرگ کشور بویژه در مورد مسائلی مانند مشکلات اقتصادی، فساد، سرکوب سیاسی و حقوق زنان برگزار شده وهمچنان میشود.
سپاه پاسداران و بسیج از شگردهای خشونت آمیز مانند گاز اشک آور، باتوم و گلوله برای متفرق کردن معترضان و سرکوب مخالفان استفاده می کنند و همچنین با دستگیری معترضان سعی در ارعاب و آزار فعالان مخالف را دارند. براساس آمارهای منتشر از سوی سازمانهای حقوق بشری درتنها در اعتراضات ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ بیش از ۱۰ هزارتن و هزاران تن هم زخمی و دارای نفض عضو شدند.
به‌ طور مثال در خیزش مردمی اخیر، جمهوری اسلامی مدعی ا‌ست نیروهای سرکوب سلاح جنگی در اختیار ندارند، اما ویدیوهایی منتشر شده به ‌روشنی نشان می‌دهند که این نیروها از انواع سلاح جنگی علیه مردم استفاده می‌کنند.
برای آنکه تصویر مشخصی از تنوع نیروهای نظامی در خیزش مردمی اخیر داشته باشیم باید بدانیم در جمهوری اسلامی برخورد با اعتراضات دو لایه اطلاعاتی و میدانی دارد.
لایه نخست را وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و اطلاعات نیروی انتظامی مدیریت می‌کنند، اما این به آن معنا نیست که این سه سازمان در لایه دوم نیز فعالیت ندارند، به‌ویژه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که مسئولیت هماهنگی میان نیروهای شبه‌نظامی بسیج و نخسا را هم بر عهده دارد؛ نیروهایی که به ادعای حکومت خودجوش به میدان آمده‌اند و معمولا در فرهنگ سیاسی ایران آن‌ها را لباس شخصی می‌نامند.
اما لایه میدانی نیروهای سرکوبگر نظام به ‌تناسب گستردگی اعتراض‌ها وارد صحنه می‌شوند. اولین بخش سرکوب معمولا در روزها یا ساعات اول اعتراضات بر عهده نیروی انتظامی و یگان‌های ضد شورش است که در دو شاخه نیروهای ساده که سربازان وظیفه و پلیس شهری‌اند و نیروی یگان‌ ویژه تعریف می‌شوند.
نیروهای گروه اول به‌طور معمول با باتوم در صحنه حضور دارند و در شرایطی که اعتراضات خیابانی شدت نگرفته باشد، مجوز استفاده از اسلحه ندارند. دلیل این ممنوعیت ایجاد شرایطی است که احتمال خلع سلاح آن‌ها را فراهم می‌آورد.
برنامه دوم سرکوب در صورت تداوم یا شدت گرفتن اعتراض‌ها، ورود نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی ا‌ست. نیروهایی که معمولا به ‌قصد متفرق کردن معترضان در سطح بزرگ‌تر به میدان می‌آیند و بسته به شرایط امکان استفاده از سلاح را دارند. در سال‌های اخیر این نیروها به‌ جای سلاح جنگی به سلاح‌های ساچمه‌زن و پینت بال مجهز شده‌اند، همچنین اختیار شلیک گاز اشک‌آور را نیز دارند.
نیروهای یگان ویژه نیز درون خود طبقه‌بندی تجهیزاتی، مجوز در شیوه برخورد و استفاده از سلاح دارند. در زمانی که کنترل حوزه اعتراضی بحرانی شود و مردم دست بالا را در میدان به دست ‌آورند بخش ویژه این نیرو که به اسلحه جنگی مجهزند، به میدان می‌آیند و معمولا نیروهایش کلاه‌های مخصوص پوشش کامل چهره دارند تا هرگونه امکان شناسایی ناممکن شود. نیروهایی که در مواردی همچون گروگان‌گیری یا جرائم مسلحانه درون‌شهری نیز به میدان می‌آیند.
اما این تنها ظاهر ماجرا است، چرا که در تمامی اعتراضات به‌ محض تداوم یا گسترده شدن تجمع مردمی، حکومت نیروهایی را به میدان می‌فرستد که زیر نظر سپاه پاسداران مدیریت می‌شوند. نیروهایی که اختیار عمل بیشتری در نحوه برخورد با معترضان و شیوه استفاده از سلاح دارند.
سپاه پاسداران این نیروها را در چند بخش تقسیم‌بندی می‌کند؛ یگان ویژه سپاه پاسداران، گردان‌های مختلف سپاه قدس، شاخه‌های مختلف نیروهای بسیج و تیم‌های عملیاتی سازمان اطلاعات سپاه.
آنچه مسئله را در مورد تنوع و میزان حضور و تاثیر در سرکوب میان این نیروها پیچیده می‌کند، علاقه حکومت به این ایده است که تمامی این نیروها در قامت نیروهای مردمی و خودجوش یا همان شاخه بسیج به صحنه بیایند. به همین دلیل برخلاف نیروی انتظامی نمی‌شود این نیروها را از روی لباس یا نشان آن‌ها شناسایی و از هم مجزا کرد.
 گستردگی سازمان بسیج مستضعفان این فرصت را ایجاد کرده است که در قالب شاخه‌های مختلف از میان جامعه، افراد همسو را جذب و به نام کلی نیروهای بسیج؛ از بسیج دانش‌آموزی و دانشجویی تا بسیج محلات، ادارات و بسیج عشایری، مهیای روزهای بحران کند.
نیروهای بسیج را می‌توان مهم‌ترین پوشش شاخه‌های نظامی سپاه در سرکوب اعتراضات دانست. به همین دلیل نیز در درون خود همانند نیروی انتظامی لایه‌های مختلف دارد.
گروه اول ـ نیروهای ذخیره بسیج که هنگام نیاز بر اساس فراخوان داده شده، خود را به پایگاه‌های بسیج معرفی می‌کنند و در ازای دریافت لباس و باتوم بدون آنکه برنامه عملیاتی داشته باشند در خیابان حاضر می‌شوند. این نیروها برای ایجاد رعب و وحشت در روزهای پس از اعتراض در خیابان حاضر می‌شوند.
گروه دوم - نیروهای تعلیم‌دیده بسیج‌اند که در قالب گشت‌های ویژه و ایست‌های بازرسی و حضور برنامه‌ریزی شده در اردوها و آموزشگاه‌های سپاه پاسداران در زمان اعتراضات خیابانی همان جایگاهی را در سازمان بسیج دارند که یگان ویژه در نیروی انتظامی دارد. فرماندهی این نیروها از میان نیروهای تحت امر سپاه پاسداران منتخب می‌شوند.
نیروهای عملیاتی بسیج به اسلحه جنگی مجهزند و دایره اختیارات آن‌ها متفاوت است، نه بر اساس الگویی ثابت و رسمی که فرماندهی تعیین می‌کند؛ فرماندهانی که معمولا از دل کادر یگان‌های ویژه سپاه پاسداران با تخصص جنگ‌های نامنظم شهری با عنوان فرماندهی نیروهای بسیج معرفی می‌شوند.
همین نکته سبب می‌شود در بسیاری از زمان‌ها این نیرو‌ها خود را بالادست نیرو‌های رسمی گارد ویژه نیروی انتظامی ببینند. نیرو‌هایی که از سال ۸۸ تا امروز در تمامی اعتراضات حضوری فعال‌ دارند و شاید عنوان لباس شخصی برای آن‌ها دیگر بی‌معنا باشد، چرا که اگر در دهه ۷۰ این نیرو‌ها با شرح وظیفه امر به معروف در خیابان حضور داشتند، حالا مجوز حمل اسلحه دارند و در دل یگان‌های ویژه سازماندهی شده‌اند و خودجوش خواندن آن‌ها شوخی است.
شاخه‌‌ای دیگر از نیروهای تحت پوشش سپاه پاسداران نیروهای سازمان اطلاعات سپاه‌اند. نیروهایی که در دل این سازمان اطلاعاتی ماموریت‌‌های میدانی بازداشت را بر عهده دارند و به‌ نوعی هم در شاخه میدانی  و هم در شاخه اطلاعاتی و امنیتی فعال‌اند.
بخش دیگری از نیروهایی که زیر نظر سپاه پاسداران به میدان می‌آیند نیروهای شبه‌نظامی تعلیم ‌دیده برون ‌مرزی‌اند. نیروهایی که زیر نظر مستقیم سپاه قدس فعالیت دارند و پس از شروع اعتراضات علیه حکومت بشار اسد به نام نیروهای مردمی گردآوری شدند و در قالب‌ گردان‌های مختلف برای سرکوب معترضان سوری راهی سوریه شدند و پس از قدرت گرفتن داعش از سوریه تا عراق و یمن حضوری پررنگ پیدا کردند.
لشکر فاطمیون مهم‌ترین سرشاخه این نیروها است، اما نباید فراموش کرد بخشی از گروه‌های شبه‌نظامی ایران در منطقه مانند گروه‌های نیابتی ایران در عراق و سوریه و لبنان برای خود هویتی مستقل تعریف کرده‌اند. همانند گروهی که با عنوان «نیروی خودمختار سرزمین‌های اسلامی» معرفی می‌شوند و برای خود لوگویی مجزا با عنوان «نخسا» دارند. اینکه این نیروها چه میزان زیر نظر فرماندهی عملیاتی سپاه پاسداران یا سازمان اطلاعات سپاه فعال می‌کنند، یا به‌طور ویژه تحت نظارت مستقیم سپاه قدس‌اند، ازجمله مسائلی است که روشن نشده است.
آنچه سبب شده است از سال ۹۸ تا امروز عملکرد این نیرو‌ها بیش ‌از پیش مورد توجه قرار گیرد، حضور آن‌ها در سرکوب خونین اعتراضات مردمی با خشونت شدید و شلیک تک‌تیراندازان این نیروها است. سرکوب تجمع دراویش گنابادی در تهران و سرکوب اعتراضات ملارد در سال ۹۸ در کانال تلگرامی این گروه به‌عنوان افتخار آنان ثبت شده است. در اعتراضات اخیر هم این گروه حضورش را در صحنه سرکوب خیابانی شهر‌های مختلف اعلام کرده است. شاید بخشی از معترضانی که با شلیک مستقیم کشته شده‌اند، قربانی نیرو‌های آتش به اختیار این گروه شبه‌نظامی باشند که فرماندهان سپاه، همانند فرماندهان لشکر فاطمیون، هویت مستقل آن‌ها را تایید نمی‌کنند.
اما شاخه عملیاتی سپاه پاسداران حرفه‌ای‌ترین بخش نیروهای سپاه در صحنه سرکوب اعتراضات مردمی‌ است. نیروهایی که به‌طور تخصصی در حوزه جنگ‌های نامنظم شهری و چریکی آموزش ‌دیده‌اند. یگان‌های ویژه‌ای که در وقایع اخیر شهرهای کردنشین ایران حضوری پررنگ‌تر از باقی نیروها داشته‌اند.
حوزه اختیارات این نیروها فراتر از هر قانون و چارچوبی است و گاه در نقش فرماندهی نیروهای بسیج نیز در صحنه حضور پیدا می‌کنند.
آنچه سبب می‌شود سرکوب اعتراضات مردمی در ایران بیش از نیروی انتظامی، به نام سپاه پاسداران شناخته شود، به دلیل تنوع نیروهای آن و عملکرد فراقانونی آن است. پشت کلمه نیروهای مردمی، حکومت می‌تواند هر جنایت یا خشونت ‌دفاع‌نشدنی را به آن‌ها بسپارد و از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند.
روایت رسمی مقام‌های جمهوری اسلامی همواره اصرار بر این نکته است که وظیفه برخورد با اعتراضات بر عهده نیروی انتظامی ا‌ست و نیرو‌های بسیج صرفا برای کمک‌رسانی به میدان می‌آیند. در حالی که این رخداد در عمل کاملا شکلی متفاوت دارد و بر اساس تجربه اعتراضات ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ همواره شدت سرکوب و استفاده از اسلحه جنگی که به کشته شدن معترضان منجر می‌شود بر عهده نیروهایی است که زیر نظر سپاه و در پوشش عناوین مختلف فعالیت دارند.
نکته کلیدی‌ که نباید از آن غافل شد این مسئله است که شاخه‌های حفاظت امنیت شهری در حکومت در استان‌های مختلف تقسیم‌بندی متفاوت دارد. به‌طور مثال در پایتخت که حفاظت امنیتی آن برای حکومت حیاتی ا‌ست، قرارگاه ثارالله سپاه را باید سرشاخه تمامی نیروها از نیروی انتظامی تا ارتش و بسیج برای سرکوب دانست. این قرارگاه راس تمامی نیروها و سازمان‌های کنترل اعتراضات در تهران است که اگر بنا به صحنه آمدنش باشد تمامی نیروها به تحت امر بودن فرماندهی آن ملزم‌اند.
در استان‌های مرزی شاخه‌های عملیاتی سپاه پاسداران، از نیروهای به ‌ظاهر خودمختار مانند نخسا تا نیروهای سپاه قدس و یگان ویژه عملیاتی سپاه دست بالا را برای سرکوب هر اعتراضی دارند. آنچه در جمعه خونین زاهدان رخ داد، یا این روزها در مناطق کردنشین ایران می‌بینیم به دلیل ورود سریع این نیروها و سپرده شدن اختیار عمل از نیروی انتظامی به سپاه پاسداران برای کاهش هرگونه امکان ریسک امنیتی ا‌ست.
سپاه، بسیج، گروه‌ها شبه‌نظامی به‌ظاهر مردمی و نیروی انتظامی همگی برای مردمی که زیر ضربات باتوم و گلوله‌اند، تنها یک نام دارند. نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی مریدان شخص علی خامنه‌ای‌اند که گویی تنها قانون جهان برای آنان اطاعت از قوانین ولی امرشان است. قوانینی که در آن جان انسان هیچ اهمیتی ندارد.

داریوش معمار روزنامه‌نگار-ایندیپندنت ‌فارسی*

نسک زیر(در برگیرنده روشهای مقابله با معترضین ) برای استفاده یگانهای امنیتی (بسیجی و پاسدار) برای سرکوب مردم تهیه و تدوین شده می باشد.

کتاب دستورهای عملیاتی سرکوب مردم از سوی یگانهای امنیتی (بسیجی و پاسدار)


شنبه 19 فروردين 2582


تا کنون نوشتاری در این مورد درج نشده است!

دیدگاها

    تا کنون نوشتاری در این مورد درج نشده است!