واژه بيگانه به پارسى



شماره بيگانه پارسى بازنمود    
۱
اجداد
پدران، نیاکان
بازنمود
۲
آتیه
آینده
بازنمود
۳
آثار
نشانه‌ها، نوشته‌ها، کارها، ردپا
بازنمود
۴
آحاد
یکایک، تک تک
-
۵
آخر
پایان، انجام، فرجام، سرانجام، واپسین، تَهْ، تَک
بازنمود
۶
آخرت
پایان، انجام، فرجام، سرانجام، واپسین، تَهْ، تَک
بازنمود
۷
آخرین
واپسین، پایانی
بازنمود
۸
آدم
مردم
-
۹
آدم بالغ
بزرگسال
-
۱۰
آراء
دیدگاه‌ها، اندیشه‌ها
-
۱۱
آفاق
دوردستها، چشم‌اندازها، دورنماها
بازنمود
۱۲
آلام
دردها
-
۱۳
آل بویه
خاندان بویه، پادشاهی بوییان، دودمان بویه، بوییان
-
۱۴
آلت
ابزار، افزار، اندام نر
-
۱۵
آلت قتاله
کُشت‌افزار
-
۱۶
آلت جرم
بزه‌افزار
-
۱۷
آلت دست
بازیچه، دستمایه
-
۱۸
آمرانه
دستوری
-
۱۹
آن
دم
-
۲۰
آن طور
آن گونه، آن جور، آن چنان
-
۲۱
آنقدر
تا آن اندازه، تا آنجا
-
۲۲
آنی
بیدرنگ، زود
-
۲۳
ائتلاف
همدستی، همپیمانی، همگرایی، همکاری
-
۲۴
اباحه‌گری
ولنگاری، بی‌بندوباری
-
۲۵
ابتدا
آغاز، نخست، خاستگاه
-
۲۶
ابتدایی
ساده، پیش پا افتاده؛ نخستین، آغازین؛ دبستان
-
۲۷
ابتذال
پستی، پیش پا افتادگی، بی‌ارزشی؛ بی‌بندوباری، هرزه‌گی، هرزه‌گرایی
-
۲۸
ابتلا
دچار شدن، بیماری، گرفتار شدن
-
۲۹
ابتکار
نوآوری
-
۳۰
ابداع
نوآوری
-
۳۱
ابدی
همیشگی، بی‌زمان، بی‌کران، جاوید، جاودان، جاویدان
-
۳۲
ابراز احساسات کردن
پرشور بودن، برانگیخته بودن، باانگیزه بودن، به شور آمدن
-
۳۳
ابراز امیدواری کردن
آرزو کردن، خواسته خود را گفتن، خواسته خود را به زبان آوردن، خواستن، امید خود را آشکارا گفتن
-
۳۴
ابراز انزجار کردن
بیزاری خود را به آگاهی رساندن، بیزاری خود را نمایاندن،
-
۳۵
اِبراز تاسف کردن
اندوه خود را نشان دادن، دریغ خود را به زبان آوردن، از خو
-
۳۶
ابراز تمایل کردن
روی آوردن، خود را خواهان نشان دادن، گرایش خود را به زبان آوردن، خواهانی خود را آشکار کردن، خود را دلبسته نمایاندن
-
۳۷
ابراز همدردی کردن
همدردی خود را نشان دادن
-
۳۸
ابطال
تهی سازی، پوچگری، ناکارا کردن
-
۳۹
ابطال‌پذیر
تهی ساختنی، تهیسازی پذیر
-
۴۰
ابله
نادان، کودن، کم‌خِرَد، کم‌هوش، ساده‌دل، ساده‌اندیش، زودباور
-
۴۱
اَبناء بشر
مردمان
-
۴۲
ابهام
گنگی، پیچیده‌گی، سربسته‌گی، تیره‌گی، تاریکی
-
۴۳
اتّحاد
همبستگی، یگانگی، یکی شدن، یکپارچگی، همپیمانی، همدلی
-
۴۴
اتّخاذ
در پیش گرفتن، گرفتن
-
۴۵
اتخاذ موضع کردن
هواداری کردن، رویکردی در پیش گرفتن
-
۴۶
اتّصال
پیوستن، پیوستگی، چسبیدن
-
۴۷
اتّفاق
پیشامد، رخداد، رویداد
-
۴۸
اتفاقاً
راستی، پیشامد روزگار
-
۴۹
اتّفاق نظر
همرایی، یک زبانی، همداستانی، هماهنگی
-
۵۰
اتّفاقی
ناگهانی؛ ناخواسته
-
۵۱
اتّکا داشتن
پشتگرم بودن، دلگرم بودن
-
۵۲
اتلاف
نابود کردن، از میان بردن، تباه کردن، بیهوده بکار بردن
-
۵۳
اتّهام زدن
گناه بستن، گناهکار دانستن/خواندن، بزهکار خواندن، انگ زدن
-
۵۴
اَثاث
رخت خانه، بار، بار و بنه
-
۵۵
اثاث کشی
باربری، باربری خانه
-
۵۶
اثبات
نشاندهی، نشان دادن؛ استوار کردن
-
۵۷
اثبات شدنی
گواهی پذیر، نشان دادنی؛ آزمون پذیر
-
۵۸
اثبات گرایی (تحصّل گرایی)
آزمونگرایی
-
۵۹
اثر کردن
کارساز بودن، کارآمد بودن
-
۶۰
اثربخش
کارا، کارساز، کارآمد، پرمایه، دارای بازتاب
-
۶۱
اثرگذار
کارا، کارساز، کارامد، پرمایه، دارای بازتاب
-
۶۲
اجاره کردن
کرایه کردن
-
۶۳
اجاره بها
کرایه
-
۶۴
اجازه دادن
گذاشتن، روا دانستن، پروانه دادن، روا دیدن
-
۶۵
اجبار
واداشتن، وادار کردن؛ ناگزیری، ناچاری
-
۶۶
اجباری
ناخواسته، ناچار، ناگزیر
-
۶۷
اجتماع (جامعه)
انجمن، گردهمایی، همایش، (همبودگاه، همزیستگاه، توداک)
-
۶۸
اجتناب ناپذیر
گریز ناپذیر، پرهیز ناپذیر، دوری ناپذیر، پیشگیری ناپذیر
-
۶۹
اجحاف
زورگویی
-
۷۰
اجرا
نمایش؛ گردانندگی؛ میزبانی (برنامه صدا و سیما)
-
۷۱
اجرا کردن
میزبانی کردن (برنامه صدا و سیما)؛ به کار بردن، انجام دادن؛ کارگذاشتن
-
۷۲
اُجرت
دستمزد، مزد، کارمزد، کاربها، کارانه
-
۷۳
اَجسام
پیکره‌ها، چیزها (جِ جسم)
-
۷۴
اجیر
مزدور، مزدبگیر، دست نشانده
-
۷۵
اجناس
کالاها
-
۷۶
اِحاطه
آگاهی، چیرگی؛ پیرامونگیری، کرانه‌گیری
-
۷۷
احاطه داشتن
آگاه بودن، برتر بودن، چیره بودن
-
۷۸
وب سایت
تارنما
بازنمود
۷۹
معنى
چمار
-
۸۰
نسیه
پسادست
بازنمود
۸۱
نقد
دستادست
-
۸۲
احاطه کردن
دربرگرفتن، فراگرفتن، فراگیری، پیرامونگیری
-
۸۳
بازنمود
۸۴
تابل
چاشنی خوراکیها
بازنمود
۸۵
عکس
فرتور
-
۸۶
تصمیم
واسون
-
۸۷
دقیق
پرسون
-
۸۸
تیتر
سرگفتار
-
۸۹
رقیق
آبگونه
بازنمود
۹۰
کلمه
واژه
-
۹۱
دکلمه
به خوانی-رو خوانی
-
۹۲
کلمه عبور
گذر واژه
-
۹۳
راغب
گرایش-خواستار-خواهان-دوستدار
-
۹۴
ثابت
استوار-پایدار-با دوام-ایستا-پا برجا
-
۹۵
ثابت کردن
نشان دادن-باز نمایی-
-
۹۶
ثابت قدم
پا برجا-استوان
-
۹۷
تألیف
گردآوری
-
۹۸
تبدیل
دگرگون-دگرگونی
-
۹۹
کلاس
آموزگاه-رده-رسته-پایه
-
۱۰۰
دقت
باریک بینی-ژرف-تیز بینی-تیز نگری
-
۱۰۱
قطعا
بی گمان
-
۱۰۲
ظاهرا
همانا-گویا
-
۱۰۳
مثل اینکه
انگار که-گویا-شاید
-
۱۰۴
حتما
بی گمان-به راستی-باری
-
۱۰۵
به احتمال زیاد
به گمان بسیار
-
۱۰۶
مجبور
ناچار-نا گزیر
-
۱۰۷
اَما
گرچه-آنگاه-ولی
-
۱۰۸
منتظر
چشم به راه-نگران
-
۱۰۹
حُکم
فرمان-دستور-فرمایش-امر
-
۱۱۰
رفیق
دوست-یار-همدل-همراه
-
۱۱۱
جامعه
همبودگاه-انجمن-همزیستگاه
-
۱۱۲
تنوع
گوناگونی-جورواجوری
-
۱۱۳
توسط
به دست-بدست
بازنمود
۱۱۴
فقط
ایواز
-