دریافتی
شورش فقرا در فرانسه علیه نئولیبرالیسم
شورش فقرا در شهرهای فرانسه بار دیگر اوج گرفت. مردم به سیاست نئولیبرالیستی دولت فرانسه اعتراض و خواستار استعفای مکرون رئیس جمهور فرانسه هستند.
شکاف طبقاتی جامعه فرانسه به اوج خود رسیده و کارگران و زحمتکشان را هر بیشتر بطرف فقر و فلاکت می راند. بیکاری, فقر ومالیاتهای کمر شکن مستقیم و غیر مستقیم امید زندگی را از مردم گرفته است. ثبات شغلی از بین رفته و بیکاری یکی از معضلات جدی جامعه سرمایه داری فرانسه شده است. انحصارات و سرمایه داران و مدیران مرفه به بهانه های مختلف از پرداخت مالیات معاف می شوند و بر ثروتشان روزبروز افزوده می شود. با بالابردن هزینه زندگی و گرانی مسکن و اجاره در شهرهای بزرگ, خانوادهای کارگری به حاشیه شهرها و روستاها رانده شدند. چهره شهرهای بزرگ کاملا دگرگون شده و خانواده های کارگری این شهرها رانده شده اند.
سرمایه داری نئولیبرالیستی از مرحله دموکراسی لیبرالی عبور کرده و قشر مرفه و نیمه مرفه که افتخار دموکراسی بورژوازی بود, به سیل فقیران جامعه رانده می شوند . نئولیبرالیسم خواهان خلع ید مالکیت عمومی و سپردن آن به » بخش خصوصی » نهایتا بدست انحصارات است. نئولیبرالیسم خواهان دولت حداقلی ست که هرگونه حمایت و کمک از اقشار جامعه را ملغا و حکومت مستقیما در اختیار صاحبان انحصارات و سهامداران عمده قرار گیرد. جامعه سرمایه داری نوین » نئولیبرالیسم» بخصوص فرانسه نئولیبرال را می توان چنین ترسیم کرد.
1 – صنایع, کارخانجات و موسسات خدماتی از قبیل بیمه , بیمارستانها, موسسات آموزشی, موسسات امنیتی , خدمات شهری و.. در انحصار بخش خصوصی ست و دولت دخالتی در رفتار و مدیریت آنها ندارد.
2 – ثبات شغلی از بین رفته و حداقل دستمزدهای کارگران و کارمندان به پائین ترین میزان خود رسیده است.
3 – کارفرمایان مستقیما حقوق و مزایا را تعین میکنند و حق اخراج و استخدام در دست کارفرمایان است و دولت حق دخالت ندارد.
4 – با واگذاری صندوقهای بازنشستگی به موسسات خصوصی, دریافتی بازنشسته ها بی ثبات و توازنی با تورم ندارد بطوریکه بسیاری از بازنشستگان مجبورند برای تامین هزینه به موسسه های کمک از مستمندان مراجعه کنند.
5 – قشر متوسط هر روز فقیرتر می شود و اندوخته های خود را از دست داده و به سیل فقیران ملحق میشود.
6 – موسسات و شرکتها هر روز به بهانه های مختلف نیروی کار را اخراج» تعدیل» میکنند, خانواده های کارکران وکارمندان را در کابوسی وحشتناک قرار می دهند.
7 – با گران شدن هزینه زندگی از قبیل مسکن , اجاره, ایاب و ذهاب و خدمات در شهرهای بزرگ, کارگران و زحمتکشان از پرداخت هزینه ها عاجز و از شهرها رانده و به حاشیه شهرها و روستاها کشانده می شوند.
8 – با گران شدن حمل نقل عمومی, بسیاری مردم مجبورند با وسیله نقلیه شخصی برسرکار رفت و آمد کنند, بنابر این گرانی بنزین و امکانات اولیه زندگی, اثر مستقیمی بر روی خانواده های کم درآمد دارد.
9 – با خصوصی شدن بیمارستانها, بیمه خدمات و درمان, کارگران و اقشار کم درآمد تقریبا از امکانات درمانی و بهداشتی محروم شده اند.
10 – دولت بیشترین امکانات و بودجه های شهری را در شهرهای بزرگ, بخصوص در مناطق مرفه نشین شهرها هزینه می کند و مناطق محروم از چنین امکانی محرو هستند.
11 – بیکاران و اقشار پائین و متوسط عملا از پیدا کردن شغل جدید ناتوان و محروم شده اند.
12 – ترکیب شهرها بطور کلی دگرگون شده و بخش اعیان نشین بیشتر امکانات را می بلعد.
13 – کارفرمایان, مزایای شغلی از قبیل حق مسکن, بیمه درمانی, حق اولاد, ایاب و ذهاب و بازنشستگی را به حداقل رسانده و یا کاملا حذف کرده اند.
14 – دولت در اختیار انحصارات و سهامداران عمده است و انتخابات نقشی در تغییر سیاستهای دولت ندارد و تنها می تواند کارمندان دولت را جابجا کند. در یک کلام می شود گفت, دولت خصوصیست و حرفه آن سرکوب اعتراضات مردمیست.
در چنین وضعیتی, مردم فرانسه حق دارند به خیابانها هجوم آورند و در مقابل سیاستهای نئولیبرالیستی دولت به نمایندگی مکرون ایستادگی کرده و خواهان تغییر ساختار دولت و حکومت شوند
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟