منبع: دمکراسی مردم
نوبسنده: پرابیر پورکایاستا
آتشسوزیهای آمازون با برزیل در مرکز آن، اخبار جهانی شده است. داگلاس مورتون، رییس «آزمایشگاه علوم بیوسفری» مرکز پرواز فضایی گادارد «ناسا» در توضیح آتشسوزیهای اخیر گفت: «اوت ۲۰۱۹ ماهی است که از سال ۲۰۱۰ بیشترین تعداد آتشسوزی را داشته است. این شبیه چیزی است که «مؤسسه ملی تحقیق فضایی برزیل» پیش از این گفته بود.»
رییس «مؤسسه ملی تحقیق فضایی برزیل» پس از آنکه مؤسسه متبوع وی براساس تصاویر ماهوارهای نشان داد جنگلزدایی در آمازون برزیل طی دو ماه ۴۰ درصد نسبت به دوره مشابه در سال گذشته افزایش یافته است، در ۵ اوت برکنار شد.
با نگاه به جایی که آتشسوزیها در برزیل آغاز شده اند میتوان دید که عمدتاً دست انسانها در آن دخيل است: عمدتاً در امتداد بزرگراهها که به درون جنگل گسترش مییابند. اين يک تلاش آشکار برای صاف کردن جنگل برای بهرهبرداری اقتصادی مانند چوببری، مزرعه گاوداری، کِشت تجاری و معدن- است، که در قلب سیاستهای رییسجمهور بولسونارو قرار دارند. بولسونارو در آخرین هفته اوت در سخنرانی برای خبرنگاران گفت: «این زمین بسیار بزرگتر از آن است که به تعدادی سرخپوست واگذار شود.» گرچه او به طور موقت صاف کردن زمین در پی آتشسوزیها را متوقف کرده است، اما جهت سیاستهای او هنوز از میان برداشتن موانع در برابر واگذاری آمازون به منافع زمینداران بزرگ در برزیل است.
جنگلهای آمازون بزرگترین انبار کربن جهان و همچنین بزرگترین جذبکننده آن است. اگر نابود شود تغییرات اقلیمی در مقیاسی که پیش از این دیده نشده رخ خواهد داد. و این تغییر به زودی ممکن است غیرقابل برگشت بشود، زیرا
پس از آغاز مرگ یک جنگل، از یک نقطه به بعد جلوگیری از سقوط آن تقریباٌ غیرممکن میشود. جنگلهای آمازون علاوه بر تثبيت کربن اتمسفر، به سیکل آبی که باران تولید میکند نیز کمک میکند. از بین رفتن پوشش جنگلی در آمازون نه فقط بر آب و هوای جهان، بلکه بر آب و هوای برزیل و کشورهای همسایه تأثیر خواهد گذاشت، و موحب کاهش بارش باران و تأثیرات نامساعد بر کشاورزی خواهد شد.
در حالی که برزیل در حمله مستقیم به آمازون رهبری را دارد، و بولسونارو عنصر نژادی را به حمله خود به مردم بومی اضافه میکند، فشار برای گشودن جنگلهای آمازون به روی کشاورزی، چوببری و معدن فقط محدود به برزیل نیست. چرا کشورهای دیگری که جنگلهای خود را از بین برده اند میگویند کشورهای دارای جنگل آنها را بطور دايم برای منفعت جهانی حفظ کنند؟
حساب سود و زيان، یک بخش اساسی از مذاکرات تغییرات اقلیمی-معاهده پاریس- است که ایالات متحده و ترامپ از آن خارج شدند.
این صفآرایی- متضرر و برنده- در واقع میتواند برای برزیل ناسیونالیستی باشد. اما این بحث بولسونارو نیست. برای بولسونارو، تنها موضوع این است که آتشهای به پا شده برای صاف کردن آمازون نباید بدون کنترل بسوزند. او حتماً برای آنهمه چوب که میتوانست با پول مبادله شود اما دود میشود، اشک میریزد. او از رییسجمهور ترامپ، همقطار خود در انکار تغیرات اقلیمی و دیگر ناسیونالیستهای سفید برای اطفای آتشسوزیهای آماوزن کمک میخواهد. او با مردم بومی برزیل، یا به گفته او سرخپوستها هیچ همدردی ندارد، از شکست سوارهنظام برزیل در «پاکسازی» مردم بومی آن افسوس میخورد، برعکس سوارهنظام ایالات متحده که در نسلکشی خود بسیار کارآمدتر بود.
پیش از پرداختن به موضوع پیچیده عدالت اقلیمی، حقوق و رشد اقتصاد بومی، لازم است به یک درک نادرست درباره نقش جنگلهای آمازون اشاره کنیم. برخلاف چیزی که عموماً گفته میشود، جنگلهای آمازون ۲۰ درصد اکسیژن مورد نیاز جهان را تولید نمیکنند.
جنگلهای آمازون با ۶ درصد بزرگترین تولید کننده اکسیژن در خشکی هستند- با احتساب اکسیژن اقیانوسها ۹ درصد کل اکسیژن تولید شده در جهان را تشکیل میدهد. اما، ما نمیتوانیم بدون پرسیدن اینکه آمازون چقدر اکسیژن مصرف میکند از تولید اکسیژن بگوییم. ما باید تولید خالص اکسیژن به وسیله آمازون را ببینیم، یعنی اکسیژنی را که آمازون مصرف میکند از اکسیژنی که تولید میکند کم کنیم. در اینصورت میبینیم که تولید خالص اکسیژن از آمازون نزدیک به صفر است.، زیرا آمازون بزرگترین مصرفکننده اکسیژن نیز هست. ارزش آمازون در تثبیت کربن اتمسفر است. و از دست رفتن آن به معنی پخش کردن کربن انبار شده به اتمسفر با پیآمدهای ویرانگر است.
آیا استفاده اقتصادی از اراضی جنگلی بدون اینکه ما جنگلزدایی با پیآمدهای هم محلی و هم جهانی آنرا داشته باشیم، ممکن است؟ پاسخ مثبت است، این با استفاده از شیوههای علمی و استفاده از فنآوری که بتوانیم در کوتاهمدت از مزایای توسعه برخوردار شویم و به اهداف درازمدت نیز دست یابیم، شدنی است. این به معنی دستچین کردن درختان بریدنی، اما در محدوده رویش دوباره آنها و استفاده از ترکیبی از درختانی است که برای محیط زیست آمازون طبیعی باشند. این بدین معنی است که اگر معادن یا طرحهای دیگر در آن مناطق اجرا میشوند، چگونه تأثیر آنها را به حداقل رساند. این همچنین بدین معنی است که مناطق بزرگی به عنوان ذخیره طبیعی دست نخورده بمانند. و البته یک سیاست برای آنهایی که بومی منطقه هستند، به نحوی که به هویت آنها احترام بگذارد و در عینحال به آنها امکان بدهد، نه به مثابه اقلام زنده موزه، بلکه به عنوان جوامع زنده در هماهنگی با طبیعت و جامعه بزریل شیوه ادغام خود را انتخاب نمایند. اینها موضوعات پیچیدهای هستند و برای این مسايل پیچیده پاسخ واحدی وجود ندارد. این بدین معنی است که یک دمکراسی که به گفتوگو فرصت بدهد و راهِ همساز نمودن اهداف توسعه با حفظ هویت و تنوع فرهنگی خلقها را فراهم نماید، لازم است.
به جای فرصت دادن به این راه پیچیده دمکراتیک، منطق سرمایه کاملاً ساده است.
منطق سرمایه به منافع سرمایهداران- نه سرمایه، بلکه سرمایهداران- بر دیگر بخشهای مردم اولویت میدهد. برای سرمایهداران یک راه ساده نگاه کردن به هر موضوع وجود دارد: اگر دولت را به دنبال کردن یک سیاست مشخص قانع کنیم چه چیز به دست خواهیم آورد؟ واگذاری اراضی، جنگلها، و منابع زیرزمینی به سرمایهداران به وسیله دولت چیزی است که مارکس انباشت اولیه- یا ابتدایی- نامید. به زبان مردم عادی این «غصب» مِلک مشترک نامیده میشود، در اینمورد جنگلهای آمازون مِلک مشترک است.
اگر بولسونارو بتواند اراضی جنگلی- هم درختان، معادن و هم استفاده از آن پس از صاف کردن جنگلها را برای پرورش دام و کِشت لوبیای سویا به دوستان سرمایهدار خود واگذار کند، آنها پول هنگفتی به چنگ خواهند آورد.
این هسته سیاستهای بولسونارو است. این شبیه چیزی است که اکنون موودی در هند با اصلاح «قانون حقوق جنگل» انجام میدهد.
هر دو مصادره عظیم حقوق خلقها بر منابع طبیعی است. این چیزی است که سرمایه و ایدئولوگهای آن آزاد کردن روحیات حیوانی سرمایه مینامند.
سرمایهداری نه فقط ترامپها، موودیها و بولسوناروها را دارد که تعیین میکنند چیزی که بری سرمایه خوب است برای مردم خوب است، بلکه ایدئولوگهای دیگری نیز دارد. یکی از آنها به نام ویلیام نوردهاس یک الگوی اقتصادی ساخته است که اساساً «نشان میدهد» به جای اینکه اکنون پول خرج جلوگیری از تغییرات اقلیمی بشود بهتر است که پول در آینده برای تخفیف تغییرات اقلیمی خرج شود. در این رویکرد دو سفسطه وجود دارد: نخست اینکه تأثیر تغییرات اقلیمی بر آنهایی که تغییرات اقلیمی را – چه به طور مستقیم از طريق نشر گازها چه با مصرف محصولات نشر کربن- تولید میکنند از آنهایی که مقادیر بسیار کمتری کربن نشر میدهند، بسیار کمتر است. متأسقانه، تأثیر تغییرات اقلیمی در مناطق حاره و استوایی جهان، که اکثر فقرای جهان در آن زندگی میکنند، بسیار نامساعدتر خواهد بود. به علاوه، آنها گاز کربن بسیار کمتری را نشر میدهند. سفسطه دوم این است که
الگوهای نوردهاس که سود امروز را بر تأثیرات نامساعد آتی ترجیح میدهد همان شیوهای است که سرمایهداری به سود خود نگاه میکند: سود سه ماه جاری مهمتر از استمرار درازمدت خود سرمایهداری است.
آیا رویکردها و الگوهای دیگر ممکن است؟ بله، البته. چندین رویکرد وجود دارد که به این هر دو موضوع توجه میکنند. اما امروز علوم تغییرات اقلیمی ارتباط بسیار کمی با علم دارند، سیاستها و منافع سرمایه است که برای آینده اقلیمی ما تصمیم میگیرد. آپتون سینکلر، نویسنده آمریکایی در دهه ۱۹۳۰ نوشت: «دشوار بتوان چیزی را به شخصی فهماند که درآمد او به عدم درک آن وابسته است!» انکار گرمایش جهانی اشتباه علمی نیست که راست جهانی مرتکب میشود، به طور ساده کسی که حقوقها را میپردازد باور آنها را تعیین میکند.
https://peoplesdemocracy.in/2019/0908_pd/amazon-fires-white-nationalism-and-logic-capital
نظر شما در مورد این نوشته چه بود؟