
سرمایهداری و غارت –۱
سلب مالکیت از زمین، نیروی کار، زندگی مادی
نوشته: جان بلامی فاستر، بِرِت کلارک، هانا هولمن نقل از: مانتلی ریویو ترجمه: سامان ویژه: دسامبر ۲۰۱۹
سلب مالکیت توده مردم از خاک ، پایه و اساس شیوه تولید سرمایهداری را تشکیل می دهد. –کارل مارکس۱
یادداشت مترجم: نظام سرمایهداری که از بدو پیدایش بحرانها و خسارات هنگفتی را علیه بشریت، محیط زیست و کره زمین به بارآورده، دورانهای خونینی را در اشکال مختلف بومی پیش از استعمار، استعمار کهن و تسخیر مستعمرات، استعمار نو، و جهان گلوبال و تحت عناوین ایدئولوزیک آزادیخواهی، دموکراسیخواهی، نوع دوستی و بشرخواهی، ناسیونالیسم لیبرال، امپریالیسم، فاشیسم، ناسیونالیسم افراطی نئولیبرال، و پوپولیسم مدرن پشت سرگذاشته و در هر پوششی که بوده است ماهیت اساسی و تاریخی آن مبتنی بر بهره کشی، خلع ید و تسلط به منظور انباشت سود بیشتر بوده ، دچار هیچگونه دگرگونی ماهوی نشده و در پایانه تاریخی خود جهان را به لبه پرتگاه نابودی کشانده است. کاپیتالیسم که در آغاز با اندیشه لیبرالیستی، تولید انبوه و رقابت، انرژی و نیروهای فوقالعادهای را آزاد کرد، امروز برخلاف ادعای ایدئولوگهای آن بر بام بنبست جهانی سرمایههای انحصاری با گرایش ارتجاعی به سرمایهداری انگلی فعال در زمینه بورس بازی و کسب ارزش افزودههای قابل مقایسه با سرمایه ربایی پیشاسرمایهداری ایستاده، و پویش کلاسیک خود را نه تنها از دست داده بلکه حتی قادر به مدیریت و حل مشکلات جاری خود نیست. تداوم غارت وحشیانه و سلب مالکیت از کره زمین به نفع یک طبقه اقلیت جهانی جز انهدام روزگار ما چشم اندازی ندارد. این مانع خطرناک باید از پیش روی بشریت برداشته شود.
لحظهII: کاسههای گردو غبار امپراتوری
دوره«به اصطلاح انباشت بدوی» یا سلب مالکیت اولیه، عصر استعمار آغازین بود، که پیشرفت استعمار مهاجر سفید را دربر میگرفت، و ایالات متحده نمونه نخست آن بود. ایالات متحده، به قول جرج واشینگتن، از آغاز همچون یک « امپراتوری در حال ظهور» دیده شده بود. انقلاب آمریکا بخشا با اعلامیه ۱۷۶۳ بریتانیا القاء شد، که حرکت مهاجران به درّه اوهایو در غرب را محدود کرد. با پیروزی سیزده مستعمره، سرزمین درّه اوهایو به روی مهاجران، دلالان و زمینخواران باز شد.کنفدراسیون ایروکویس Iroquois ( کنفدراسیونی از پنج و بعدا شش ملّیت از قبایل سرخپوست در بخش بالایی نیویورک، در دوره مستعمرات فرانسه از ۱۶۰۰ تا ۱۷۷۲میلادی. م)، که بسیار مورد تحسین مارکس و انگلس قرار گرفت، حدودا ظرف دوازده سال کنار گذاشته شد. تقریبا از همه سرزمینهای آنها سلب مالکیت گردید و مجبور به حفظ مازاد تعداد اندکی از آنها شدند. جرج واشینگتن سرخپوستها را «جانوران طعمه» نامید و دستور داد که نیروهایش در خلال انقلاب دهکدههای ایروکویسها را اشغال کرده، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده، و محصولات زراعی آنان را در جنگ نابودی مطلق از بین ببرند.۵۰
با ظهور انقلاب صنعتی، تقاضا برای پنبه ایالات متحده جهت تغذیه و تامین صنایع بافندگی انگلستان، که جان تازهای به نظام بردگی میداد رونق یافت. همان طور که مارکس تاکید داشت، بردهداری مزارع با تک محصولهای آن و کار وحشیانه بردگی از لحاظ اکولوژیکی نا کارآمد بود(هرچند از نظر انباشت سرمایه موفق بود). این امر به سرعت خاک را فرسوده میکرد، و در حالی که صاحبان مزارع تمایل به زیر کشت بردن زمینهای بکر داشتند، اقدام به حرکتی به سمت غرب نمودند.۵۱ کشاورزی در نیوانگلند فقط به صورت جانبی نقش کمتر مخربی برای خاک و جنگلها داشت، جمعیتها و سرمایه را همواره بیشتر به سمت غرب سوق میداد، حال آن که، عمده غلات تولیدشده( به دنبال لغو قانون قحطی ذرّت در بریتانیا در ۱۸۴۶) در یک شکاف جهانی زیست محیطی به انگلستان صادر میشدند.۵۲ مارکس در برگزیدههایش از شیمیست کشاورزی ج. و. جانستون تحت عنوان یادداشتهایی پیرامون آمریکای شمالی بر مشاهده سابق در رابطه با «سیستم عمومی… آمریکای شمالی مبنی بر فروش هر چیز که بتوان برای آن بازاری پیدا کرد(یونجه، ذرت، سیب زمینی، و غیره)؛ و بدون ایجاد هیچ مشکلی هر چیزی را برای جبران آن به خاک بازگرداند» تاکید نمود.۵۳
ساختن راه آهن، انقلاب صنعتی در ایالات متحده در سالهای ۱۸۳۰ و ۴۰، و گشایش غرب دور(بخشا از طریق تصرف زمینهایی از مکزیک)، همگی دست در دست هم با روندی از نسلکشی و آوارگی بومیان آمریکایی، در حالی که تخریب زیست محیطی با توسعه سرمایهداری درهم میآمیخت صورت گرفتند. در ۱۸۹۰ دفتر سرشماری مرزی را تعطیل اعلام کرد(حال آن که در همان سال جنگهای سرخپوستان، قتل عام و راه اندازی حمام خون را اعلام نمود)، که پس از آن چهرههایی مانند فردریک جکسون ترنر و تئودور روزولت گسترش مرزهای ایالات متحده در خارج کشور را مطرح ساختند، که منجر به جنگ اسپانیا– آمریکا شد.۵۴ برآمد سرمایهداری انحصاری و عصر شرکتهای عظیم و غولآسا فقط فاجعه سلب مالکیت مردم و طبیعت را در حوزههای کاملا جدیدی گسترش داد.
در بازدید از قلمرو سرخپوستها در اوکلاهما در اوایل قرن بیستم، جایی که صنعت استخراج نفت در کنار عملیات سلب مالکیت ارضی در حال رونق بود، وبر برخی خرابی و آسیبهای وارده آمده بر زمین و جمعیتهای بومی را مستند ساخت. او «تقریبا به سرعت برق»، مشاهده کرد«هر آنچه بر سر راه فرهنگ سرمایهداری مقاومت نماید خرد میشود».۵۵ به انقیاد در آوردن زمین همراه با جمعیت بومی آن به فاجعه زیست محیطی–اجتماعی socioeological که در پی داشت اشاره میکرد.
کاسه گرد و غبار سالهای ۱۹۳۰ که به عنوان سابقه خشکسالی در ایالات متحده شناخته شده، از بسیاری جهات نمادی از بحران زیست محیطی در قرن بیستم است. همان طور که مورخ زیست محیطی دونالد ووستر در دهه ۱۹۷۰ نوشت:«در هیچ مورد دیگری خسارتی بزرگتر یا ماندگارتر از آن به سرزمین آمریکا وارد نشده، و کمتر لحظاتی بودهاند که مصیبت زیادی توسط ساکنانش دیده شده باشد. حتی رکود، از لحاظ اقتصادی این همه خسارتبار نبود. و از نظر زیست محیطی هیچ چیزی در گذشته کشور…برای مقایسه نداریم».۵۶ تقریبا هرکسی درباره کاسه گرد و غبار شنیده است و میتواند توفانهای موّاج گرد و غبار در دشتهای بزرگ و مهاجرت انبوه روستاییان اوکلاهمایی(okies) را تصویر کند. میلیونها هکتار آسیب دیدند و برخی دهکدهها در قلب منطقه یک سوم از جمعیت خود را از دست دادند، حین آن که در اوکلاهما تقریبا یک سوم کشاورزان از مزارعشان رانده و آواره شدند.۵۷ گرفتاری منطقه کاسه گرد و غبار تبدیل به نماد سختیهای عظیم مرتبط با رکود بزرگ و سرمایهداری درندهخو و تجاوزگر شد.
عصر کاسه گرد و غبار، علیرغم تاثیر گسترده آن، در برخی روایات معاصر، به عنوان فاجعهای محلی، غیر قابل پیشبینی، و حتی صرفا طبیعی باقی است–اتفاقی که در زمانی خاص رخ داده و بعید است دوباره حادث شود، چرا که فقط واقعهای غیرقابل برگشت مربوط به گذشته بود. به هر حال، هیچ چیز، نمیتواند فراتر از حقیقت باشد. کاسه گرد و غبار محصول اجتماعی–تاریخی توسعه سرمایهداری، امپراتوری و استعمار مهاجرین سفید بود، که همگی به تخریب پوشش زمین و فرسایش خاک کمک کردند. این امر ناشی از سلب مالکیت سرزمینهای بومی، خود مردمان بومی، و خاک حاصلخیز بود. هر جنبهای از عصر کاسه گرد و غبار به پیشرفت امپراتوری گره خورده بود. در اصل امری بینالمللی بود–نتیجه شکاف گسترده در سوخت و ساز(متابولیسم) بین انسان و طبیعت، که ناشی از تولید سرمایهداری و اوجگیری آن در عصر سرمایه انحصاری بود. امروزه، شرایط مشابهی عمدتا در سطح سیارهای در حال ظهورند، با این نتیجه که کاسه گرد و غبار در حال تبدیل شدن به مرجع و رفرانس برجسته تاریخی عصر تغییرات اقلیمی است.
برای دسترسی به مفهومی مشخص از زیربناهای تاریخی کاسه گرد و غبار، خوب است به تورستین وبلن رجوع کرد، که سی. رایت میلز وی را «بهترین منتقد آمریکا که آمریکا به وجود آورده است» نامید.۵۸ برای وبلن، که در سال ۱۹۲۳ غیابمالکیت و شرکت تجاری در زمانه اخیر را مینویسد، ایالات متحده بر پایه «تصرف خاک حاصلخیز و تبدیل آن به مایملک خصوصی» ساخته شد. هیچ تردیدی نسبت به این که از چه کسی تصرف و تصاحب گردیده وجود نداشت، چرا که این امر ناشی از «فساداخلاقی و کشتار جمعیت سرخپوست این سرزمین» بود. در همسویی با این روند، تبدیل مردم به «دارایی»هایی بود که هنگام تصرف از طریق اعمال بردگی سیستماتیک و منظم مورد غصب قرار میگرفتند. در کل، «نقشه یا سیاست آمریکایی–همانطور که در مرزها اجرا شد»، آنچنان که وبلن نوشت، «عمل ثابت و جا افتاده تبدیل همه ثروت عمومی به مایملک خصوصی بر مبنای طرح تصرف قانونی»۵۹ بود.
عنصر کلیدی در این پیشروی خطرناک و سبعانه تخریب جنگلها و پوشش زمین بود. وبلن اظهار داشت «سرمایهگذاری در منابع طبیعی با در نظر گرفتن آنها به مثابه درآمد آزاد و رایگان»، اتلاف و تخریب را در مقیاس گستردهای ترغیب نموده، و عمل عادی استعمار و امپراتوری را شکل میدهد.۶۰ به عنوان مثال، چوب و اَلوار هدر رفته که به روشهای ورود به سیستم و پاکسازی زمین ارتباط داشت، چنان زیاد بود «که این شرکت اَلوار فروش طی دوره ای از میانه قرن نوزدهم به صورت قابل توجهی چوب بیشتری از آنچه مصرف کرد را نابود ساخت». مهمتر از همه«سفت و سخت شدن خاک» بود که بواسطه فرآیند سلب مالکیت زمین، بدون حداقل توجه به حفاظت و نگهداری آن به وقوع پیوست.۶۱ از این نظر، تحولات در ایالات متحده شبیه مستعمره نشینهای سفید بودند، جایی که جمعیتهای بومی آواره شدند و فرآیند تخریب نامحدود زیست محیطی رها شده، منجر به جدایی مردم از هر نوع فرهنگ زیست محیطی مربوط به اقامت ساکنان یک مکان شد. وبلن تاکید کرد که این مشکل از مالکیت غایب نشأت میگرفت، که برای سرمایهداری امری بومی و منطقهای بود.
بحران کاسه گرد و غبار در دهه ۱۹۳۰ ناشی از عوامل تاریخی مطرح شده توسط وبلن بود. تصرف و غصب اراضی، نسلکشی که بر سر بومیان آمریکایی آمد، تاثیرات بردهداری، نادیده گرفتن زمین، « سفت وسخت شدن زمین» به دلیل فرسودگی و فرسایش خاک، و آثار ویرانگر همه اینها برای جمعیت شاغل کاملا آشکار بودند. گراهام ورنون جکسGraham Vernon Jacks و رابرت اُرر وایت Robert Or white در کتاب خود به نام «تجاوز به زمین»: بررسی جهانی فرسایش خاک مینویسند:
“تاریخ فرسایش خاک در ایالات متحده با مرحله پیشگامی در تحول توسعه کشور، از طریق مراحل جنگلزدایی برای تامین اراضی کشاورزی، چوب، سوخت، پتاس در شرق، توسعه نظام تک محصولی و یکپارچه کشاورزی برای ذرّت در کمربند ذرّت و پنبه به سمت جنوب، ذخیره سازی بیش از حد و شخم زدن مناطق مرتعی طبیعی دشتهای بزرگ، ذخیره انبوه و سوءاستفاده از سرزمین پهناور، چرای زیاد و کشت بیش از حد در سواحل پاسیفیک، و جنگلزدایی در شمال غربی پاسیفیک پیوند خورده است.۶۲
از این رو، بسیار روشن است که توفانهای گرد و غبار بر پهنه دشتها «فریاد طبیعت نبودند» بلکه محصول شرایطی بودند که از مدتها قبل به مثابه نتیجه غارت و سوءاستفاده از زمین گسترش یافته، با تغییر وضعیت معیشت به کشاورزی نقدی تجاری( تولید محصول برای فروش.م) شدت گرفته و بدتر شدند.۶۳
تاریخ استعمار که این تحولات را شکل داد و به پیش راند، تاثیرات متفاوت آنها را در سراسر جوامع واقع در منطقه کاسه گرد و غبار و سایر جاها نیز تعیین نمود. علاوه بر ضررهای قبلی، شامل سلب مالکیتهای مکرر و جابجایی اجباری، جوامع بومی آمریکایی در منطقه دشتهای وسیع کاسه گرد و غبار چیزی حدود ۹۰ درصد از زمینهای باقیمانده خود را در سالهای ۱۸۹۰ و۱۹۳۳ از دست دادند و در زمره بالاترین نرخ فقر در کشور قرار گرفتند. در منطقه اوکلاهما با سرزمین تاریخا سرخپوستی آن، سفیدها هر کاری که میتوانستند برای غصب بهترین بخشهای اراضی که در اصل جهت آمریکاییهای بومی کنار گذاشته شده بودند انجام میدادند. با گذشت دوره جدید بحران، درخواست های امدادرسانی بیپاسخ ماندند و سپس به طور نامناسب و ناکافی پاسخ داده شدند. کشاورزان سیاه پوست و لاتینیتبار نیز به ویژه از کاسه گرد و غبار و رکود، ضربه سختی خوردند، و برنامههای نیودیل New Deal (برنامههای اقتصادی– اجتماعی فرانکلین روزولت برای غلبه بر رکود اقتصادی دهه ۱۹۳۰ در ایالات متحده. م) تعمدا تبعیضآمیز بودند و نتیجهاش آن بود که کشاورزان سیاه پوست و لاتینیتبار به همان میزان کمکی که کشاورزان سفید دریافت کردند نصیبی نبردند، کارگران مهاجر کشاورزی غالبا اهداف قوانین نژادپرستانه اخراج و دیگر اشکال سوءاستفاده بودند.۶۴ این امر منجر به تمرکز بیشتر زمین، بدوا در دست ساکنان سفید پوست و مالکان ثروتمند غایب شد.
اوکلاهما مرکز لرزهای قدرتمند، و در برخی بخشها، جنبش مترقی چندنژادی و چندقومی در جنوب شرقی و جنوب غربی بود. این جنبش بر اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و ارضی پافشاری میکرد. برخی خواستار انقلاب شدند. اتحادهای چندنژادی قابل توجه حتی در برابر نیروهای ارتجاعی سازمان یافته خشونتگرا در دهه ۱۹۳۰ دوام آوردند. در عین حال، با وجود دستاوردهای مهم جنبشها و همه اقدامات امدادی در رابطه با نیو دیل، با توجه به ساختار نژادپرستانه قدرت در اقتصاد سیاسی ایالات متحده، نابرابری اقتصادی و زیست محیطی چیره گشت.۶۵
در کل، این تلاشها برای ایجاد روابط پایدارتر بین انسان و محیط زیست بر پهنه دشتهای بزرگ به دنبال کاسه گرد و غبار با پشتکار و سماجت به هم گره خورده بودند، مشکل اساسی: سیستم حریص سلب مالکیت زمین برای سود، ریشه در «تصرف پیش رونده منابع طبیعی و تبدیل آنها به منفعت خصوصی» داشت.۶۶ اقدام و عملکردهای آن شکاف میان انسان و طبیعت را گسترش داده، عامل بالقوهای برای فجایع بزرگتر انباشته کرد. روابط اجتماعی سلب مالکیت که در پس تضادهای اقتصادی و زیست محیطی این دوره نهفته بودند در دهههای بعد به جای فراتر رفتن تمدید و گسترش یافتند.
شرایط شبه– کاسه گرد و غبار، یا آنچه که در حال حاضر بعضا گرد و غباری کردن نامیده میشود، تنها سالهای ۱۹۳۰در ایالات متحده اتفاق نیافتاد، بلکه در سایر مناطق مرزی مستعمراتی نیز رخ داد. در ۱۹۲۳، کمیسیون حشکسالی آفریقای جنوبی گزارش داد «که، به عنوان نتیجه شرایط ایجاد شده توسط تمدن سفید در آفریقای جنوبی، توانایی زمین، به طور کلی، برای نگهداری و جذب آب کاهش یافته است…. راز “ خسارات خشکسالی” ما در اینجا نهفته است».۶۷ یک گیاه شناس برجسته و مننقد تخریب خاک آفریقای جنوبی، همچنین مخالف سرشناس تبعیض و آپارتهاید، ادوارد روکس اکولوژیست مارکسیست آفریقای جنوبی بود، نویسنده هردو کتاب دشت و آینده: کتابی پیرامون فرسایش خاک برای آفریقاییها(۱۹۴۶) و زمان درازتر از طناب: تاریخچه مبارزه مرد سیاه برای آزادی در آفریقای جنوبی(۱۹۴۸). در دشت و آینده، مینویسد: «برای نجات خاک باید اجازه دهیم که باهم کار کنیم، انسان سفید و انسان سیاه، مرد و زن….زمین متعلق به این شخص یا آن شخص که حق استفاده از تکهای زمین دارد نیست. متعلق به ملت است» یعنی، مردم به طور کلی، وی بالاخص، اصرار دارد که جمعیت بومی آفریقایی برای آزادی، «و کودکانی که هنوز به دنیا نیامدهاند» مبارزه میکنند.۶۸با این حال، دیدگاه اکوسوسیالیستی روکس نه در آفریقای جنوبی و نه در ایالات متحده هیچیک حاکم نبود، تقسیمات نژادی و طبقاتی، همچنین شکاف متابولیکی(سوخت و سازانه)، در مناسبات تولید سرمایهداری به تقویت یکدیگر ادامه دادند.
این مشکلات امروزه به عنوان نتیجه تولید محصولات کشاورزی تجاری پا برجا هستند و از این رو جامعه به طور فزاینده در روبرویی با تغییرات اقلیمی و تخریب اراضی آسیبپذیر میباشد. این امر به ویژه در منطقه اصلی کاسه گرد و غبار مشهود است، و پرسشهایی را در باره آنچه که از بحران آموخته شد بر میانگیزد. در سال ۲۰۱۶ دانشمندانی از دانشگاههای شیکاگو و اداره ملی هوا نوردی و فضایی پژوهشی در زمینه گیاهان طبیعت را تحت عنوان «شبیهسازی کشاورزی در خشکسالی کاسه گرد و غبار مدرن منتشر کردند» که پتانسیل ضرر و زیان کشاورزی ناشی از خشکسالی بواسطه گرم شدن کره زمین را بررسی میکند. آنها به این جمعبندی رسیدند که ظهور شرایط مشابه کاسه گرد و غبار دهه ۱۹۳۰ علیرغم رشد دانش زیست محیطی «عواقب بیسابقهای» را دربر خواهد داشت. یوشوآ الیوت، دانشمندمحقق و نویسنده همکار مقاله، دریک مصاحبه اعلام کرد: «ما انتظار داشتیم این سیستم خیلی مقاومتر باشد زیرا ۳۰ درصد تولید هماکنون در ایالات متحده آبیاری میشود، و از آن جایی که تولید ذرت در مناطقی با خشکسالی شدید مانند اوکلاهما و غرب تکزاس را کنار گذاشتهایم….لیکن برخلاف آن دریافتیم: این سیستم درست همان اندازه به خشکسالی و گرما حسّاس است که در دهه ۱۹۳۰ بود». امروزه، هم میزان تولید و هم زمینه انباشت فاجعه گستردهترند، و سلب مالکیت زمین، کار و زندگی مادی را، بدون توجه به داد و ستد یا عمل متقابل تشدید مینمایند.۶۹
ادامه دارد…
سامان
ژانویه ۲۰۲۰– هلند
یادداشتها:
- Richard Van Alstyne, The Rising American Empire (1960; repr., New York: W. W. Norton, 1974), 1–27, 69, 78; John Bellamy Foster, The Vulnerable Planet (New York: Monthly Review Press, 1994), 46–49. On Engels and the Iroquois, see Frederick Engels, The Origin of the Family, Private Property, and the State (Moscow: Progress, 1948), 88–93.
- See Foster and Clark, “The Expropriation of Nature,” 15–16; Anthony F. C. Wallace, Death and Rebirth of the Seneca (New York: Vintage, 1969), 114–15; Eugene D. Genovese, The Political Economy of Slavery (New York: Vintage, 1967), 89; Daniel D. Richter Jr. and Daniel Markewitz, Understanding Soil Change (Cambridge: Cambridge University Press, 2001), 43-48..
- Carolyn Merchant, Ecological Revolutions (Chapel Hill: University of North Carolina Press, 1989), 186–88, 196–97.
- Karl Marx, “J. W. Johnston. Notes on North America,” in Marx/Engels Gesamtausgabe, by Karl Marx and Frederick Engels (Berlin: Walter De Gruyter, 2019), 311.
- Foster, The Vulnerable Planet, 70–72.
- See John Bellamy Foster and Hannah Holleman, “Max Weber and the Environment,” American Journal of Sociology 117, no. 6 (2012): 1653–55.
- Donald Worster, Dust Bowl (Oxford: Oxford University Press, 2004), 24.
- Hannah Holleman, Dust Bowls of Empire (New Haven: Yale University Press, 2018), 113.
- Wright Mills, introduction to The Theory of the Leisure Class, by Thorstein Veblen (New York: New American Library, 1953), vi.
- Thorstein Veblen, Absentee Ownership and Business Enterprise in Recent Times: The Case of America (New York: Augustus M. Kelley, 1923), 168–71. Veblen here was referring to the famous Lauderdale Paradox. See John Bellamy Foster, Brett Clark, and Richard York, The Ecological Rift (New York: Monthly Review Press, 2010), 53–72.
- Veblen, Absentee Ownership, 186–91.
- Veblen, Absentee Ownership, 169.
- Graham Vernon Jacks and Robert Orr Whyte, The Rape of the Earth: A World Survey of Soil Erosion (London: Faber and Faber, 1939), 17. Jacks and Whyte, while recognizing the devastation wrought on indigenous populations, nonetheless argued somewhat along “white man’s burden” lines as to the necessary tasks for the future. See Holleman, Dust Bowls of Empire, 52.
- Jacks and Whyte, The Rape of the Earth, 36.
- Holleman, Dust Bowls of Empire, 113–16.
- Holleman, Dust Bowls of Empire, 113–16.
- Veblen, Absentee Ownership, 171.
- South Africa Drought Investigation Commission, Final Report of the Drought Investigation Commission (Cape Town: Cape Times Limited, Government Printer, 1923), 5.
- Edward Roux, Time Longer Than Rope (Madison: University of Wisconsin Press, 1964); Edward Roux, The Veld and the Future: A Book on Soil Erosion for South Africans (Cape Town: African Bookman, 1946), 59.
- Robert Mitchum, “Dust Bowl Would Devastate Today’s Crops, Study Finds,” UChicago News, December 19, 2016.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟